چی شدطلبه شدم
نعمت عظیم و فوز جلی
سرگرم درس بودم ومحودرعالم خوش نوجوانی ،که چشم برهم زدنی دبیرستانم تمام شد و دیدم در حال پرکردن فرم کنکوردانشگاه هستم. یکی از اقوام ما طلبگی درس می خواندکه واسطه فیضی شدوزین سبب من به عالم طلبگی وصل شدم.
درس ودانشگاه را بوسیدم وشدم مجذوب ومجنون حق و طالب معرفت.
در واقع خواب ندیدم،اتفاقی وناگهانی هم طلبه نشدم بلکه سیرطلبه شدنم یک روندطبیعی وقابل قبول خودش را طی کرد که همان علاقه و#استعدادفطری و متأثر از افراد ومحیط جامعه که متشکل ازخانواده ،روحانیون شریف ومعلمین دلسوز بودکه شخصیت من را مستعدپذیرش یک وضعیت خاص فردی ورسیدن به یک ظرفیت ناب معرفتی نمود.
آری…ارادهء الهی براین تقدیربود که ابروبادومه وخورشیدوفلک دست دردست یکدیگردهند ومن را درمسیر جریان مستقیم فیوضات الهی اش قراردهند وبرمدارحق وعدالت استوارسازند.
خدارا براین نعمت عظیم وفوز جلی بسی شکرگزارم وهم عاجزانه ازساحت مقدس اولوهیت ومحضرنورانی اولیاء واوصیاء الهی بالجد خواهانم که پیوسته زبانی شاکر وقدمهایی ثابت به همراه توفیق بندگی خالصانه در جهت نیل به فوزعظیم دررکاب حضرتش وزیرسایه نایب برحق آن امام همام عنایت مبذول فرمایدتا با قلبی آکنده از معرفتش ورویی سپید،سری سربلند وکوله باری پردرکنارحوض کوثر برخاندان مطهررسول الله(صلی الله علیه وآله)واردشوم وهم به دست مبارک ایشان از زلال حیات ابدی برخوردارگردم.(إن شاءالله)