دلنوشته
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
سلامی دوباره می دهم به شما مولا…
مولای مهربان من!
سلام…
باز اتصال دلم برقرارشده است دلم هوای شما را نموده است.چیزی می خواهم. نگاه پر معنا و همیشگی تان را می طلبم قدری معرفت که در دام محبت شما گرفتارهمیشگی ام نماید.
خوب می دانید که کلماتم از کدامین چشمه می جوشد وبه کدامین دریای زلال ابدی ،ارادهء وصلش هست…
از همان سخن می رانم و می دانم شما بزرگوارتر از آن هستید که در فهم ناقابلی چون من به وصف نشیند.
شما را از آن جهت می خوانم که دلم آن را می طلبد و اعتراف می نمایم وبه این اعتراف بسی خرسندم که در جوار بارگاه ملکوتی تان آرامش ابدی یافته ام و مگر نعمتی پر برکت تر ازاین می توانست مرا نصیب شود که باعث مجدو آبرو ،فخر واعتبار و روسفیدی وسربلندی من در هر دو عالم شود.
پس از سرشوق ودر نهایت عجز ،گرداگرد حریم وصالتان جویای حقیقتی خواهم بود که در معصومیت خاندان شما نهفته است ودر انتظار ظهوری ناب به سر می برد.
اینک می خواهم ازشما مولاجان !آنچه از لیاقت وکفایت بهره مندم نموده اید را افزون تر ،دائمى تر بسى محکمتر و در کنه وجودتان جاودانه اش سازید.
بسان شما حیات و موت نمایم و در زمرهء شما اهل بیت رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) ودرکنارحوض کوثر محشور وبه فیض سعادت ابدی نایل شوم.إن شاءالله تبارک وتعالی.