07 فروردین 1398
دولتمندبى درد
تو دولتمندی و بی درد و بی غم
که بامرغ ومسمی هستی همدم(١)
چو دولتمندی حق البت داری ؟
مقام و دولت و مکنت داری ؟
مقام و دولتت ارزانی ات باد
چو ما را با خداوند ست فریاد
کجامولا(ع)چنین ترسیم دین کرد؟
کجامولا(ع)بنابراین چنین کرد؟
کدامین آریا بی درد دیدی ؟
کدامین رعیتی بی فقردیدی؟
که جانا در چنین آرامشی تو
که دراوج گل وگلگشتی ای تو
بدانیم در بلا هم بی غمی تو
مثال برف وکبک دانسته ای تو
توخوب ایرانی می نامی خودت را!
ژن مثبت می خوانی خودت را!
الهی!رهبرم سیدعلی را
تو طولِ عمرِ باعزّت بفرما
١_کنایه از سیرى و درکمال رفاه بودن است.